یوسف زهرا س

این وبلاگ به نام یوسف زهرا سلام الله ساخته شده توسط هایده نجفی
  • خانه 

امام باقر ع شکافنده علوم

13 بهمن 1400 توسط مسافر

به نام خالق بخشنده بخشایشگر
🌸🌼🌺

هنوز شیعه ام آقا هستم گدای تو
هستند هزار حاتم طایی محو سخای تو

🌸🌺🌹
گشتی امام پنجم حجت خلق عالمی
حک است بر لوحه دلم مهر ولای تو
.🌸🌺🌼

گر کسی شناخت تو را دل زدیگری برید
در مصلخ عشق تو داده جان را برای تو
🌸🌹🌸

یا باقر العلوم آیینه خدا شکافنده علوم
بیگانه گشت با همه کس این آشنای تو
🌺🌸🌼

به ذره ذرات جهان یکسره بود هادی
بنگر که جان عالمى گردد فداى تو
🌺🌼🌸

ندیده است دیده گیتی به علم و دانش و تقوا
زبان از مدح تو عاجز و قلم گوید ثنای تو
🌼🌸🌺

آزادگی مرام توست یا باقر العلوم
گرم باشی شفیع من روم تحت لواى تو
🌸🌺🌼

همچون حسین سرور آزادگان جهان تویی
که جان عالمی گردد همین امشب فدای تو
🌼🌸🌺

جمال و شأن و قدر تو امام پاک بازان را
نمی داند کسی بنگر مگر غیر از خدای تو
.🌸🌺🌼

هایده نجفی طلبه سطح دو
ارشد فلسفه و کلام
🌺🌸🌹🌷🌺🌸🌹🌷

 نظر دهید »

مولا علی جان سلام

12 بهمن 1400 توسط مسافر

علی ع نماد غیرت

این دست و قلم باز ثنای تو کم آورد
در شان تو و وصف برای تو کم آورد
🌸🦋🌸
هفتاد ملک سجده به پاهای تو اما
آن عرش برین عرض و سمای تو کم آورد
🦋🌸🌺

دریای عجائب که حسین آن شه خوبان
در دشت بلا شمر سزای تو کم آورد
🌸💗🌸

تو ناد علی گوی ، گره باز گشاید
این حرف یقین است، فرای تو کم آورد
💗🌸🌺

گر حمد و ثنا ، در وجناتش به لب آید
توحید و خدا هم به سخای تو کم آورد
🌺💖🌸

هرکس که خدا دارد و وحدانیتش را
این لطف علی خوب رجای تو کم آورد
🌷🦋🌹

بر سفره ی او آدم و نوح و ملک آید
انس و ملک و حور سخای تو کم آورد
🌺🌸💝

تسبیح خدا گوید و، رب نام علی را
در خلقت عالم به بنای تو کم آورد
🌼🌸🦋

هرکس که علی دارد و او را کند انکار
در ارض وسما باز وفای تو کم آورد
🌹💗🌺

من زیبنیم، فاطمی ام، مونس و غمخوار
لیله القدر سلام است نوای تو کم آورد
🌺🌷🌹

شمشیر کشیده است که لشکر بگشاید
دشمن به فرار است ز وفای تو کم آورد
🦋🌺🌸

در عشق شده  شعله ور از آتش بیداد
این یکه جوانمرد زخطای تو کم آورد
🌸💝💗

ای دست و قلم، باز چه نوشتی تو اینبار
از فضل علی باز نوای تو کم آورد
🌺🌸💮

عالم به فدایت بشود باز به صد بار
هم یونس وهم هود ز شفای تو کم آورد
🏵️💐🌸
نجفی ارشد فلسفه

 نظر دهید »

دلنوشته شهادت حضرت زهرا سلام الله

15 دی 1400 توسط مسافر

به نام خالق بخشنده بخشایشگر

بگو امروز هم تکرار روز دیگری از داغ فرزند رسول است؟!
بگو امروز هم باید بساید سر به خاک غم نشان، خورشید؟!

چرا وا کرده چتر غم، نگاه آسمان اینک؟!
بگو آیا بقیع از میهمان باید کند امروز استقبال؟!
.
سلام ای یادگار ختم نبوت
نامت گل، نشانت گل آذین، یادت گلاب و غروبت گلگون! کجاست آن گلی که بهشت با عطر گلبرگ های آن از هوش می رود؛ گلی با هیجده گلبرگ بی مثال، با هیجده بهار لا یزال.
.
زهرا جان!….خوشا به حال هیجده بهاری که با تو شکفتند. هیجده تابستانی که به بار نشستند؛ هیجده خزانی که بر باد رفتند و هیجده زمستانی که کفن پوشیدند….
اینک صلابت کوه ها حجم عقده های کبود توست و دریاها چکیده اشک های غریب تو.
.
از آن روز که فدک به نام تو شد، فلک قافیه ای در خور یافت و از آن دم که آب مهریه تو شد، سفینه اهل بیت به جریان افتا د. بیت الاحزان تو، پیشگوی کربلا بود و گریه های دردناکت پیش درآمد نینوا. روا مدار که زینب با این پای پر آبله و قامت خمیده، در میان کشته‏ های نینوا بچرخد و زمین بخورد و بجای تو حسین حسین بگوید…
.
با من باز گو، تو را چگونه بازشناسم ای غریب‏ ترین آشنا!
کجایی ای سیمرغ گم شده! مبادا بی تو حقیقت، آشیانه خفاش ها شود و عشق، بازیچه کاکلی ها!
.
برخیز بانو! این گونه بر زمین نیفت!
وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و این چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو و کرمت تکیه دارد.
برخیز بانو! زخمت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را با خود به گور ببرد.
.
ای همه هستی علی ع هنوز باید باشی، برخیز و با همین نیمه جان مجروح، با همین پیکر زخم خورده در کوچه های شهر جاری شو برخیز دو دستان حسنین را در کوچه های مدینه رها مکن.
راضی مشو علی ع خانه نشین شود، و وصیت و میراث رسول را اینچنین پایمال کنند سکوت نکن بانو .
.
اگر چه تو رفته ای، و تمام دردهایت به پایان رسیده. اینک در جوار پیامبر خاتم نشسته ای و بی شک، غصه هایت را سر بر دامان او از یاد خواهی برد.
.
امّا غم زینب س از بی تو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دل های تلنباری که پس از تو تنها قلب پر سکوت علی ع که چاه، یارای شنیدنش خواهد بود.
.
تو را پنهان از چشم های بخیل روزگار شبانه غسل کردند شبانه کفن پیچیدند و شبانه به خاک سپردند تا حسرت دیدار مزار و تربت پاکت تا قیامت، دل های گنه کارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بوده ای، علی ع دور از دست ها و چشم های نامحرم زمین دفن کرد، بگذار همه تا ابد بدانند دخت معصوم رسول خدا (ص) چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ کس نشان مزارش را بداند.
.
اینک من برای روزهای علی ع غمگینم؛ روزهایی که باید بی تو نفس بکشد و سکوت کند و خون دل بخورد.
امشب شانه های علی ع پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمی گردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخی اش برای علی ع تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمی تواند بیاید..
.
مادر پهلو شکسته دل های شکسته ما را بپذیر
.
شهادت مظلومانه ام ابیها حضرت زهرا سلام الله بر پیشگاه منجی عالم بشریت ختم امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی و شیعیان حضرت تسلیت باد.
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ارشد فلسفه
🦋💗🦋🖤🌷🦋🖤🦋🖤🌺🦋🖤🦋🌺🦋

 نظر دهید »

دلنوشته تولد حضرت زینب کبری سلام الله

19 آذر 1400 توسط مسافر

سلام بر تو ای دخت علی (ع) ای مظهر کمال؛ ای طاووس بهشتیان ..آنگاه که قلم از تو می‌نویسد، این دل است که آن را به نوشتن وادار می‌کند. خودت را به من نشان بده ای بی نشانه ترین!…
.
برای تو می‌نویسم، یا زینب کبری سلام الله! برای تو و به نام تو که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا گشت! ای آزاده اسیر! ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جشمه زلال رحمت و متانت! ای آیه صراحت و عفت!
.
امروز روز توست یا زینب کبری سلام الله
چگونه می‌توان از تو نوشت ، قلم عاجز است و دستانم در ابهامِ شناختت لرزان مانده است.

کیست دختر علی ع که در هنگامه سراسر خون و رنج و غربت و اسارت ،‌هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و رمقی برای ماندن و گلویی برای گفتن دارد!..
.
سلام بر تو ای بانوی سبز عشق و ایثار ، برای تو می نويسم . برای تو كه روزی، آسمان دلت ابری بود و چشمانت بارانی و دلت به وسعت همه تاريخ و همه زمانها دریایی، تا آدميان درس آزادگی و چگونه زيستن را از تو يگانه بانوی صبر بياموزند.

درود خدا بر تو وقتی بركاخ يزيد خروشيدی وبانگ برآوردی و برافروختی و افشا كردی!!!
.
زینب جان اين روزها وقتی كسی از غربت می گويد . دلم ريش می شود و ترس تمام وجودم را فرا می گيرد، می دانم كه غربت در لابه لای ذرات خانه ام لانه كرده است!!!.
.
مرا ببخش عمه سادات!!!.. ببخش از اينكه قلمم ديگر واژه ها را به تصوير نمی كشد . ببخش از اينكه ديگر دلتنگی نوشته هايم، ‌در سطر سطر نگاهت جای نمی گيرد . ببخش از اينكه ميان دست من و چشم تو فاصله ای است به وسعت زمان، آیا در آسمان نگاه پر فروغت جايی برای پرواز دارم؟.
‌
ای بانوی مهربانی در ياب مرا، سوگند به نامت كه عظيم ترين كوه غم با نفوذ صبر تو هيچ می شود. امشب سر به سجده خواهم گذاشت و از خدا صبر تورا خواهم خواست.

اگرچه امشب از تو می‌نویسیم اما تنها فقط تویی که از رویارویی با هزاران داغ، سربلند بیرون آمده ای.
.
امروز نه تنها دمشق بلکه تمام زمین، در برابر عظمتت در بهت فرو رفته است، پیش روی این همه عفت و صلابت.
تاریخ، کجا زنی را سراغ دارد این چنین!.که رفتنت، بی‌ درنگ ترین بهانه اشک‌های من است.
بگو خاطرات، دست از سرت بردارند! هر روز، چوب خیزران و لب خونین بر طاقچه نگاهت پرپر می‌زنند و شب نشده، سر بریده ماه را بر نیزه، به غنیمت می‌برند. خواب به چشمت نیامده؛ گهواره می‌سوزانند و تازیانه می زنند..

یا زینب کبری (س) ببین چگونه شانه های بی پناه مان را طوفان کوچکت می‌لرزاند؛ چگونه خورشید بی قرار چشمان روشنت بر کوه های زمین مویه میکند؟ ای بانوی عالمیان!! اگر چه نیستی اما باور حسینی ما را خللی نیست می میمانیم و در میان آتش و حنجره شکوه فاطمی ات را پاسداری میکنیم
.
میلاد با سعادت صدیقه صغری حضرت زینب کبری سلام الله بر قلب نازنین امام عصر عجل الله تعالی و شیعیان حضرت مبارک باد
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ارشد فلسفه و کلام

?♥️??????❣️???????♥️

 نظر دهید »

مناجات با دوست

30 آبان 1400 توسط مسافر

مهربان خداوندا!..کیست که مزه شیرینی دوستی با تو را چشیده باشد وغیر تو را بجای تو اختیار کند.

و ..  آن کیست که به مقام قرب تو انس یافته و لحظه ای از تو روی گردانیده باشد ؟
پروردگارا بی­ نیازی تو طمع نیاز را درما جنبانده است اینک ما بندگان دست نیاز خود را به درگاه بی نیازت آورده ­ایم تا حاجات خویش را طلب کنیم۰

الهی! ای مونس تنهایی و وحشت، بندگان روسیاهت ،کارهای بد خویش را به یاد آورده­ اند و به کیمیای نظر تو نیازمندند تا از گناهان بگذری و بهشت برین جایگاه ­شان سازی ، چون او بنده عبد توست و تو مولای او نه بنده غیر تو پس تو دریابش

امشب دلم میخواهد بازهم روی آن سجاده‌ی سبزرنگم در آغوش چادر نمازم تو را صدا کنم، حال عجیبی دارم. بغض گلویم را گرفته، اما این بغض عجیب دل‌نشین است.

خدایا خداوندا اگر تو نباشی زندگی چیست جز پرسه زدن در حیاط بیهودگی
گاهی حجم دنیای درونم از وجودت تهی میشود،آنوقت من می مانم و تنهایی و ترس ، من می مانم و درد , و امیدهای یك آرزوي دور از دسترس ، تنها نور وجود توست كه دلم را آرام نگاه میدارد ، آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ” ! پس نورت را هرروز به دلم بتابان و دستم را رها نکن یا الرحم الراحمین…

 
مولای یا مولای!…دلم برایت پر می‌کشد… برای خط‌ به‌ خط قرآن‌خواندن، برای صدای صلوات دسته‌جمعی …

مهربان خدای من!… امشب برای خودم چیزی نمی‌خواهم! تمام خواسته‌هایم دعا برای برای فرج است…

اللهم عجل الولیک الفرج و العافیه والنصر بحق زینب کبری سلام الله
.
هایده نجفی طلبه سطح دو دانشجوی ارشد فلسفه

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 22
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یوسف زهرا س

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس