یوسف زهرا س

این وبلاگ به نام یوسف زهرا سلام الله ساخته شده توسط هایده نجفی
  • خانه 

دلنوشته اربعین حسینی

04 مهر 1400 توسط مسافر

به نام خالقی که شاهد است

و اما زینب س

حسین جان از پا افتاده‏ ام؛ از بس که کنار هر جنازه صدچاک زانو زدم و نشانی از تو ندیدم.
بعد از آن همه آوارگی و اسارت و در به دری، برایم رمقی نمانده که میان سر و تن از هم جدایت، سعی میان صفا و مروه کنم.
خودت را به من نشان بده، ای بی‏نشانه‏ ترین!
روا مدار که زینب با این پای پر آبله و قامت خمیده، در میان کشته‏ های نینوا بچرخد و زمین بخورد و تو را نیابد.
با من باز گو، تو را چگونه بازشناسم ای غریب‏ ترین آشنا!
کجاست آن پیراهن کهنه‏ ای که به یادگار، از مادرمان بر تن کرده بودی؟
چرا جای بوسه‏ های مادرم به خون نشسته و خاک غربت، بر تن آفتاب‏خورده‏ ات خزیده است؟
صدایم کن برادر!!
من از همسایگی با درد و تازیانه می‏ آیم و از جوار همشهریانی که سنگم زدند و ناسزایم گفتند. در کوفه، جایت خالی بود که چگونه با هلهله و خاکستر و اهانت به استقبال کاروان عزادارمان آمدند و در شام… همان بهتر که نبودی و ندیدی که آن خیزران که بر لب و دندان نازنین تو می‏خورد، چگونه بر جان نیم‏ سوخته ‏ا م شرر می‏زد و دل به خاکستر نشسته‏ ام را دوباره به آتش می‏ کشاند. همان بهتر که نبودی و ندیدی آن سنگی که سر بریده تو را بر نیزه هدف گرفت، به خون پیشانی شکسته‏ ام رنگ یافت و آن دختر معصومت که به کنیزی خواسته شد و…
پس تو دیگر بر اندوه دلم، رنج جدایی‏ ات را اضافه نکن و خودت را به من بنمایان!
نکند مرا نشناخته‏ ای که با من از سر آشنایی سخن نمی‏گویی؟
بگذار رد خون پیشانی شکسته‏ ام را پاک کنم و خاکستر کوچه‏ های کوفه را از معجر نیم‏ سوخته‏ ام بروبم!
برادرم! کبودی رخسارم را بهانه نکن که تو از سال‏ها پیش، با طعم تلخ سیلی و تازیانه آشنا هستی؛ این قامت خمیده هم که به پای شکستگی قد مادرمان زهرا س نمی‏رسد.
چرا خودت را از من دریغ می‏کنی؟
نکند از خواهرت رنجیده‏ ای؟ دلتنگ دختر سه ساله‏ ات هستی که در خرابه‏ های شام تنها ماند؟ داغ دلم را تازه‏ تر نکن برادر!
بگذار این زخم کهنه، سربسته بماند؛ من خسته‏ تر از آنم که بتوانم دوباره بر قصه غم‏ انگیز دختر سه ساله و سر بریده، زار بگریم.
چشمم به خون نشست از دیدن آن تن کوچک پر از کبودی و سوختگی!
تو را به جان رقیه علیهاالسلام مرا دریاب! من برای یک دل سیر گریستن به آغوشت محتاجم

.
خودت را به من نشان بده ای بی نشانه ترین
یاحسین غریب

. اربعین حسینی تسلیت باد

هایده نجفی طلبه سطح دو مدرسه علمیه حضرت زهرا سلام الله

 نظر دهید »

دلنوشته روز عاشورا

29 مرداد 1400 توسط مسافر

به نام خالق بخشایشگر مهربان*
.
.
امروز عاشوراست و فاصله ميان عاشق و معشوق،فرا رفتن و فرود آمدن شمشيری است در ازای يک تير، پرتاب يک سنگ و نوازش آرام خنجرب بر حلقوم.فاصله ها برمی خيزند.
ازصبحگاه تا شامگاه، فرصت پرواز است. تشنه کامان برکوثر وصال،دل بسته اند. دل ها ملتهب از ملاقات مبارک پوست با شمشير،سينه با نيزه،تن با تيغ و پاره پاره پيکري با سم اسبان مهاجم است.
.
.
امروز عاشوراست و خيمه ها ميزبان لهيب شعله ها ، گونه ها در انتظار سيلي ستم،دست ها در تمناي زنجير،پاي ظريف کودکان ميهمان زخم خارسکان و چشم در سايه بان خورشيد،درگستره بيابان در جست وجوي پدر،عمو،برادر و ياور..
.
.
چه بد مردمي بودند که قدر يوسف خود را نشناختند و با او کردند آنچه نمی بايد!.
مگر حسين، زينت دوش نبی و پاره تن فاطمه نبود؟! مگر عباس، نورچشم #علی و ماه بنی هاشم نبود؟! مگر زينب، ناموس خدا نبود؟! چه بر امت پيامبر آخر الزمان رفته است که فرزندش را با لب تشنه در ميان دو نهر آب سر می برند، بی آنکه آب از آب تکان بخورد؟!
بگذار تا وقتی ديگر که هر روز عاشوار و هر سرزمين، کربلا و حسين ديگری در راه !
.
.

و اما زينب…..
تا عصر عاشورا، پرچم به دوش حسين بود، اما پس ازآن، بيرق سرخ جهاد به دست های حيدری زينب سپرده شد. امان از حيرانی و سرگردانی عصر عاشورا؛ نمی دانم بر زينب چه گذشت که آن شب، نماز شب را نشسته خواند؟
زينب، کاري حسينی کرد و انقلاب حسين(ع) را، جهانی و جاودانه.
.
.
از زينب چه بگويم؛ عرفان زينب تا آنجاست که وقتی پيکر پاره پاره حسين را بر دست می گيرد، سر به آسمان بر می داردکه : «خدايا! اين قربانی را از ما خاندان بپذير!»#
اين بانوی صبر و حماسه کيست؟ بانويی که با کلامش چنان آتشی درخرمن يزيديان افکند که هستی شان يک سره برباد رفت و بانويب که صدای گام هايش و جلال کلامش، خاطره علی بزرگ را در يادها زنده می کرد.
.
.
سری که زينب برچوبه محمل کوبيد، زيباترين عشق بازی اين خواهر داغ ديده است که آدمی را درحيرت فرو می برد؛ او که منزل به منزل، سرحسين را برنيزه می ديد و می سوخت؛ او که به جای همه تازيانه می خورد و بی واهمه در برابر دنيای همه يزيدها می ايستاد. ازخون ،حجاب صورت خود کرده يا حسين!….
.
.
شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه‌السلام بر پیشگاه منجی عالم بشریت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان حضرت تسلیت باد
هایده نجفی طلبه سطح دو ??????????

 نظر دهید »

دلنوشته شهادت حضرت عباس علیه السلام

27 مرداد 1400 توسط مسافر

به نام خالق بخشنده بخشایشگر
.
قصیده ای به بلندای عباس ع
.
در نگاه به قلّه های رفیع ایمان و شجاعت و وفا، چشم ما به مردی بزرگ و بی بدیل می افتد، به نام عباس، فرزند رشید امیرالمؤمنین (ع) که در فتوّت و رادمردی، الگویی برجسته است. ما پیوسته دین باوری و باطل ستیزی و جان بازی را از او آموخته ایم و نسل الله اکبرِ امروز، وام دار مکتب جهاد و شهادتی است که اباالفضل (ع) در آن مکتب، علم دار است و درخشان.
.
کربلا بگو!..«سقاى تشنه‌لب‏» یعنی چه؟ آیا عجیب نیست؟ مى‌‏دانم که در حافظه‏‌ات این تصویر مانده است، آن‌جا که سقایى تشنه‌لب بر لب آب جان به جانان تقدیم کند.
.
ای کربلا!..از آن لحظه‌ای بگو که فاطمه زهرا (س) ناله می‌زد: «وای پسرم!» از اولین و آخرین باری بگو که قمر بنی‌هاشم، مولایش را برادر خطاب کرد! از داغ زاده‌‌ ام‌البنین (س) بگو که کمر مولا را شکست!
.
برایم از لحظه‌ای بگو که امام حسین (ع) دستان بریده عباس (ع) را در آغوش گرفته بود و می‌بوسید! از آن لحظه‌ای که آقا به سوی خیمه‌ها رفت و پرچم خیمه عمو را پایین کشید، ناله اهل حرم بلند شد و امیدشان ناامید! حرم…عمو…آب…عطش…!
.
ای امتداد معرفت و وفا، دست هایت کو؟ دست‌هایت، آیینه دستان پر پینه مردی ا‌ست که تمام هستی در دست ولایت اوست.
ای ماه بنی هاشم!…روزی که به دنیا آمدی گهواره ات تنها به سمت کربلا تکان می خورد.
.
تمام آب‌هایی که شرمنده دست‌های ‌تواَند، اشک‌های پدرت می باشند که از دل چاه جوشیده‌اند. تو آن راز رشیدی که روزی فرات بر لبت آورد.
.
بیعت با دست‌های تو، بیعت با دستان خداست. تا تو از متن خاک سبز شوى، تا ببینم دوباره دریا را. دست‌هایت را در راه عشق دادی تا آغوشت به قدر تمام جهان لایتناهی شود.
. 
درهای بهشت را دستان تو بر روی ما خواهند گشود. از روزی که تو آمده‌اى، دیگر هیچ چشمی زیبایی ماه آسمان را باور ندارد.
خداوند ابتدا تو را آفرید و سپس ماه را شبیه تو… .تو ماه، ماه بنی‌هاشمی که دختر خورشید
همان اول پذیرفته بود مادری‌ات را..
دست‌های تو از همان آغاز تولد، رنگ و بوی ذوالفقار داشتند.
.
هنوز که هنوز هست، نماد کربلا، یک جفت دست سرخ هست که از آن سوی تاریخ برای ما دست تکان میدهد.
قصیده‌ای به بلندای عباس، تنها در دامن زنی که غزل‌سرای بی‌بدیل عرب بود، می‌توانست سروده شود. فردا که می‌روى، فاطمه (س) پیش از همه رفتنت را سوگوار میشود.
.
دست‌هایت، آیینه دستان پر پینه مردی ا‌ست که تمام هستی در دست ولایت اوست. مردی که سالیان سال نان بینوایان را بر دوش می گرفت و بر در منزل‌های شان می برد و سفره‌ها‌یشان را نمک‌گیر خویش می کرد. تو فرزند دست‌های حیدرى. مردی که ذوالفقار را در دست داشت، ولی هرگز دانه جوی را به ستم از دهان موری باز نگرفت. پس از دستان او که نان‌آور خاک بود، دست‌هاب تو آب‌آور زمین شدند. دستان تو ساقی روزگارند. 
.
دست‌هایت، برکت عشق را در سفره‌های عاشقان می‌نهند. اینک نان و خرما نه، که از تو آب حیات می‌طلبیم، آب مراد… . از تو عافیت میخواهیم
.
از دست‌های توانگرت، سعادت می خواهیم ای مرد! کاش دست‌های تو تمام ابرهای سیاه ستم را از آسمان جهان فراری دهند. کاش دست‌هایت به یاری انسان برخیزد و وی را وارث صلح و آرامش کند..
.
شهادت حضرت عباس بن علی علیه السلام تسلیت باد
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ????????????

 نظر دهید »

سروده ای برای حضرت عباس علیه السلام

26 مرداد 1400 توسط مسافر

به نام خدایی که شاهد است و شهدا را دوست دارد
.
حضرت عباس علیه السلام ماه بنی هاشم
.
ای ماه بنی هاشم شاه دو سرا عباس
درمان دل مسکین یار ضعفا عباس

خون ریخت ز چشمانت بر حنجر عطشانت
زینب ز کجا داند احوال پریشانت

بگذر تو‌ ز زهر کین رو سوی دل غمگین
افتاده به روی خاک شمع شهدا عباس

رباب درون خیمه او منتظر آب است
برخیز و شتابان شو خورشید جهان عباس

بشنو تو فعان او از تشنگی اصغر
هر سوی پریشان و در ناله و فریاد است

زینب ز فراق تو بشکسته و بی تاب است
دشمن ز برای او در نقشه و بی باک است

دل بی سرو سامان است یا حضرت عباس
بی یار و مددکار است یا حضرت عباس

هر کس به سرایی است در دشت بلند عشق
دامان تو را خواهد شاه شهدا عباس

دستان شما را من بوییدم و بوسیدم
دستان خدا بودند ای نور خدا عباس

از روی چو‌ ماهت من نوری ز خدا دیدم
دست منه محزون گیر از بهر وفا عباس

از محنت و درد و غم من سوی تو رو کردم
دستی به سر من کش خورشید لقا عباس

شهادت حضرت عباس بن علی علیه السلام و تاسوعای حسینی تسلیت
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ????????

 نظر دهید »

دلنوشته شهادت حضرت علی اکبر ع

26 مرداد 1400 توسط مسافر

به نام خدایی که شاهد است و شهدا را دوست دارد
.
یا علی جان!.. امروز روز توست غوغایی در دلت بر پاست لیلا سر بر دیوار خیمه گذاشته و آماده شدنت را نظاره می کند تا به همراه مولایمان حسین علیه السلام آماده پیکار شوی، یا علی امروز با نام تو کربلا ورق میخورد تا تو را بر قله شوریدگی و شیدایی ببیند وکوفیان را در خاک مذلت …
.
.
حال که به میانهٔ میدان می روی دل مادر را با خود می بری، دستان پُرتوانت، توان دشمن را خواهد ربود هر وقت سواری به تو نزدیک می‌شود، دل لیلا می‌‌لرزد؛ اما چشمانش که به چشمانت می‌افتد،کمی دلش آرام می‌گیرد.
.
.
حسین جان!…بیا ببین پسر رشیدت به میدان می رود، رشادت یعنی علی اکبر وقتی که در کنار پدر حوادث روزگار را شمشیر می زد امروز می آید با عَلَمی از عشق بر دوش با نشانه ای از آسمان زمین را از وجود خفاشان تاریخ پا کند
.
.
علی‌جان! چقدر عجله داری؟.. کمی زود نیست برای رفتنت؟… می شود بمانی و تکیه‌گاه پدر باشی؟

سید جوانان اهل بهشت!….شمشیر که به دست میگیری یاد آور حماسه ذلفقار علی علیه السلام هست همان گونه که قامت دل آرای تو زیبایی ختم نبوت و رسالت را به تماشا می گذارد.
مولای جوان!… روز عاشورا در میدان کربلا چه بی فروغ میشد اگر تو به میدان نمی آمدی!…
.
.
هنوز هم هر وقت خورشید به آسمان کربلا می رسد به یاد مظلومیت تو و حسین علیه السلام اشک حسرت می ریزد چه زیبا شمشیر می‌کشی ای یادگار علی علیه السلام..چه زیبا از حریم اهل بیت علیهم السلام دفاع میکنی!..
اما نمی‌دانم چه شد؟! چه شد به هر سو نگاه می کند دیگر چشمانش نمی بیند؟
گویا پرده ای سرخ از اشک و خون جلوی چشمان مبارک را محاصره کرده است
نمی دانم چرا ناگهان بارانی از تیر، بر تَن مبارکش بارید؟
.
.
حسین جان!… دیدی که کویر لب‌های تشنه‌ علی، با خون سرخش سیراب شد؟

تکیه‌گاه پدر! علی‌جان! تو که رفتی انگار باری دیگر، حسین رسول الله را از دست داد میدانی چرا؟ چون تو از هرکس به رسول خدا ص شبیه تر بودی، ای به فدای بدن اربا اربا شده ات آقا جان….
تو رفتی و از این دیار غریب پَرکشیدی!
.

علی جان؟ ای فرزند صراط مستقیم.. الهی به‌ فدای چهرهٔ پیغمبر گونه‌ات. رفتی و حسین ع را تنها گذاشتی. چه بگویم از دل لیلا و زینب سلام الله،

جوانان بنی‌هاشم، بیایید.. علی را بر در خیمه رسانید!…

شهادت سید شباب اهل جنه سید جوانان بهشت حضرت علی اکبر ع تسلیت باد
.
هایده نجفی طلبه سطح دو
???❣️???❣️???❣️

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 22
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یوسف زهرا س

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس