دلنوشته ای برای حضرت ام البنین سلام الله
*به نام خالق بخشنده بخشایشگر*
.
سلام بر مادر پسران….
بانو برخیز و دستانم را بگیر! چگونه از تو بنویسم در حالی که نه قلمم یارای نوشتن دارد و نه سیل اشک هایم طاقت دیدن، و چقدر حقیرند کلمات آنگاه که از درد ها و صبوری تو بنویسند.
چه بگویم بانو؟ آبشارها گوشه هایی از عمق زلالیت تواند و ستاره های نور و پاکدامنی، دامن پاک تو را می سرایند. خورشید، دلگرم از گرمای محبت بی دریغ توست بانو..
.
اینک از پس دردها و رنج ها امشب به طواف دستان پر برکت تو آمده ام، امشب آمده ام تا دست در دست پاک تو، تا دارالقرای فاطمه سلام الله در بهشت بروم، به زیارت امام باران؛ همان قتیل العبراتی که دست هایش را به شمشیرها سپرد تا مشکش را آب نبرد.
.
نگاه کن مادر! دستانم نمناک است؛ اما نه به آب فرات؛ وگرنه، علی اصغر علیه السلام گلوی عطشناک به تیر سه شعبه نمی سپرد و رقیه س، لب ترک خورده اش به خون نمی نشست..
.
به من بگو بانو! دریای چشمانت از کدامین چشمه حیات سرچشمه گرفته که این چنین بارانی است؟ به من بگو مادر وقتی عباس علیه السلام به دنیا آمد گهواره اش به سمت کربلا تکان خورد؟
.
دستانم را بگیر بانو!..پیش از این نیز عطر غریب دست ها و التماس هایم را در جایی دیگر شنیده ای؟
در گوشه و کنار همان خانه نیم سوخته علی ع که به نام فاطمه سلام الله متبرک است و تو برای کنیزی اش در آن خانه قدم گذاشتی دستان پر نیازم را رد نکن بانو…
ببین دست های سقا چه میزبان خوبی اند برای میهمانان دل شکسته کربلا!🥺
.
اشک های تو با خاک بقیع در هم آمیخته است. من بی قراری ات را حس می کنم بانو! هنوز از غربت دلتنگی این خاک، غم مویه ها و مرثیه سرایی آشنای تو می آید. دنیا، مصیبت نامه می خواند پا به پای تو، برای دست های سقا.
.
چگونه نبودنت را تاب بیاورد روزگار که سر بر دامان فضیلت تو، ادب آموخته است؟
.
بانوی مهر بانی! در ناگهان ترین دقایق، تو انتخاب شدی تا مهربانی فاطمه س را تداوم بخشی، تا حسنین علیه السلام در آینه نجابت چشمان تو مادر را به تماشا بنشینند.
.
چه پناهگاه خوبی است آغوش مادرانه ات برای گریستن! چه ساده و مادرانه گوش می سپاری به رنج های من.!
بانو مهر و آفتاب!.. نمی دانم خدا تو را کی و کجا آفرید؛ اما اینک تو به بهشت نزدیک تر از فرشته هاهستی، شاید خدا تو را در باغ های ازل آفرید یا روزهای اردیبهشتیِ کربلا..
.
چقدر نامت بزرگ است بانو!
ای مادر چهار داغ! مدینه در مدینه حزن و اندوه عاشورا را ضجه زدی تا کربلا ناتمام نماند! تو با مرثیه و نوحه های جگر سوزت تاریخ را به لرزه انداختی..
.
به من بگو آن زمان که سقا با لب ترک خورده و دست های بریده صدا میزد مادر چگونه این مصیبت را تاب آوردی؟
به جاودانگی نامت، آینه های پاک، غبطه می خورند. چشم های تاریخ روشن باد از این همه شجاعت های بکر.
.
خداحافظ، ای الگوی ادب و ولایت پذیری!
همه تو را مادر قمر بنی هاشم می شناسند و این کافی است تا نمایشگاهی از عشق و هر چه خوبی، به فراخور شعور هر کس برپا شود.
.
تو اما فاطمه ای دیگر بودی که با تمام دلاوری ات، در قاب های عاطفه نیز خوش درخشیده ای. و چگونه معرفت عظیم تو در دنیای محدود ما می گنجد که گفتی نام من «ام البنین» است.
.
ایام سوگواری بانوی ادب و شجاعت ام البنین سلام الله تسلیت باد
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ارشد فلسفه
🌹🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🌹