دلنوشته شهادت امام رضا علیه السلام
نام خالق بخشنده بخشایشگر*
.
سلام ای هشتمین مشق ناب روزگار بردفتر سرنوشت!.
.
خدا را سپاس می گویم که به من توفیق نوشتن و پرداختن به سیره ی مبارک شما را بخشید. اما این دل و این قلم کجا تواند بیان وصف این همه بخشندگی کند؟
سلام بر غریب الغربا که غریبهها در بارگاهش احساس غربت نمیکنند.
سلام بر تو اي امام مهرباني ها، اي ضامن آهو چه مي شود ضمانت كني اشك های حلقه بسته بر چشمان ما را؟
.
درود خدا بر وجود نازنینت ای خورشيد تابان خراسان، امروز همه عالم تشيع مرثيه خوان واپسين لحظات تواند.
.
یا امام رئوف!.می دانم که در میان عاشقانتان روی سیاه تر از من نیست اما دلم به این خوش است که اگر کبوتر حرمتان نیستم اما مرا با درختان بلوط نسبتی است و با چشمهها قرابتی، تو ضامنم باش، آهو بودنم را چارهای میاندیشم.😭
.
ای اختر تابناک لطف خدا بر تارک شرق! از چشمهی قدمگاه تو امید و رحمت بر این دیار جاری است. مرا در بالبال زدن کبوتران حرمت، پاک و لایق منتظربودن منجی غُربا کن ای جان…
.
ای قرار لحظه هایم ! ..این بار از خستگی قد خم کرده ام و شانه هایم دیگر تاب این سنگینی گناه را ندارد .
ای شمس الشموس. کوچه های خراسان، هنوز بوی کلام عطرآگین تو را دارد. هر روز که خورشید خراسان، سینه ریز زرینش را از شوق می درد و انبوه دانه های طلایی اش از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد، کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد و به سوی دانه های مِهری می رود که برایش می پاشی.
هوای صحن و سرای تو، پُر از زمزمه است و آسمان آکنده از ذرات لطیف حضوری است که چهره زائران خسته را می نوازد.
آقا!…. در بارگاه تو، هیچ کس غریب نیست. طوس، با آمدنت مدینه ایمان شد. و ما هر زمان، به بهانه شوق دیدارت در “مشهد” عاشقان، نگاه مان را به نگاه تو پیوند می زنیم و از دلتنگی هایمان می کاهیم.
.
ای پسر رسول خدا!.. آنجا که دلی می شکند و نا امید و درمانده از همه جا با چشمانی گریان و دلی محزون به درگاه ملکوتیت متوسل می گردد ،
شما را واسطه می سازد، سرا پای وجودش لبریز از نیاز می شود و در طواف ضریح مطهرت پژواک استغاثه های خویش را در این فضای عطرآگین می شنود و چهره ملکوتی یار را بی پرده در تجلی آینه ها می نگرد، اشک شوق در چشمانش موج می زند و در دل فریاد بر می آورد:
.
« السلام علیک یا علی بن مُوسَی الِّرِضا المَرُتَضی
.
مولای غریبم!..هربار که معنای غریب را از آشنا می پرسم او سکوت می کند و هر بار که معنای آشنا را می پرسم سلامش را به دستان پرسخاوت نسیم می سپارد تا آن را به تو برساند ” السلام علیک یا ثامن الحجج”
.
غریب منم که اینجا دورتر از شعاع های خورشید و دور از تمام شور و اشتیاق بهاری شدن کنج این اتاق نشسته ام با دلی آزرده و بالی شکسته..
.
.
آقا جان امشب خیلی دلم گرفته بیشتر از هر شب و هر روز بی کس و تنها بی هیچ پناهی ،نه بالی برای پرواز دارم و نه پاهایم رمقی برای آمدن در کنار بارگاهت !
ای قرار لحظه هایم! ای امام رئوف، ای محبوب دلها …این بار از خستگی قد خم کرده ام وشانه هایم دیگر تاب این سنگینی و بی کسی را ندارد . پناهم می شوی آقا ?
.
.
ای امام رئوف.. پناه بده آقاجان.. بال پروازی به من عطاکن! اجازه بده دوباره دلم آبی شدن را تجربه کند.
.
ای عشق! دیریست عاشق شدن را از یاد برده ام …بگذار تا دوباره مشهدت بهار این دل خزانم باشد.
بگذار تا دوباره از شفاعت سقاخانه ات، پیاله ای بنوشم.
امام خوبم …اجازه بده تا درکنار ضریحت زنگارهای گناه را ازآینه دل بزدایم ،نگاه پرمهرت را بر تاروپود وجودم احساس کنم.
.
.
مولا …امانی بده ای آبروی آسمان ها وزمین، ای بالا نشینی که دریچه های آسمان به سمت رواق های بارگاهت باز می شود، مولا گویان به درگاهت آمده ام ؛ مرا در رودخانه ای که از پشت پنجره فولاد تو تا آن سوی آسمان جاری است، زلال کن!!!
.
ای آرزوی آرزومندان .. دستم را بگیر که از پافتاده ام آقا
شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت برصاحت مقدس قطب عالم امکان حضرت ولیعصر عجل الله وشیعبان حضرت تسلیت
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ارشد فلسفه
🖤🌷🌺🌸🌹🌺🌸🌷🖤