یوسف زهرا س

این وبلاگ به نام یوسف زهرا سلام الله ساخته شده توسط هایده نجفی
  • خانه 

مناجات با دوست

27 آبان 1401 توسط مسافر

به نام خالق بخشنده بخشایشگر
.
خدای من…آنگاه که خواستم کاخ آرزوهایم را خودم بسازم آرزوهایم را به روی دیوار نوشتم نمی دانستم چشم نامحرمی بدان نظارگر است.

آنگاه که مشق سکوتم را خواستم بر دیواره های تاریک شب بنویسم طوفانی آمد و آرامش مرا به یغما برد و آنگاه که درد بی کسی هایم را به رودخانه زلال صاف سپردم او با بی اعتنایی از کنار من گذشت

و آنگاه که فریادم را بر سر کو ها کشیدم تا بلکه آرام گیرم او نیز فریادم را پس داد و مرا قبول نکرد حالا با توام با تویی که حرف و دلم و درد تنهایی هایم صدای فریادم را که از سوز و زخم دل است را از پشت دیوارها و فاصله ها می شنوی
آیا تو هم می خواهی مرا در این دنیای وانفسا تنها بگذاری و مرا به حال خود رها کنی؟

الهی! گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم هراس مکن چون یا تو را از پشت خواهم گرفت یا به تو پرپرواز خواهم داد

خدای من! اکنون وقتش فرا رسیده سنگ ریزه های زیر پایم در حال فرو ریختنند …

ای مونس تنهایی و وحشت! به من بگو چشمانم از کدامین آب حیات بهره گرفتند که این چنین بارانی است
حرفهای زیادی برای گفتن دارم حرفهایی که مدتهاست که روی دلم تلنبار شده بود و من جرات گفتنش را نداشتم. روزهای زیادی تو در حال آزمودن من بودی و من کم آوردم. بی قراری کردم ، سرت داد کشیدم و هیچ صبری به خرج ندادم. … اما این تو بودی که همیشه صبور و مهربان کمکم کردی.

خدایا ! مرا ببخش …. قبول دارم که گاهی وقت ها با شیطان گندم درو کردم و برایش سیب پوست کندم… اما ! باز هم شکر که هیچ وقت با او دست رفاقت ندادم !
الهی!.. به یأس بگو رهایمان کند، به نام امیدی بگو دست از سر ما بردارد به شیطان بگو به ما امید نبندد ما از آن توییم…

خدایا!!..آموخته ام کسانی‌که تو را مونس قرار داده اند ، آنهایی که در جایگاه قلبشان  فقط و فقط تو حکمروایی میکنی..
میدانم که وعده نکردی آسمان همیشه آبی باشد..اینکه راه زندگی تا پایان گل و ریحان و سنبل باشد و میدانم هرگز آفتاب بی باران، شادی بدون غم و آسایش بی رنج نیست.
اما..خودت فرمودی ان مع العسر یسرا..

خدایا توخود می دانی که چه سخت است اگر که ماهی کوچک اسیرآبی دریا ی بیکران باشد.
خدایا تو خود می دانی برای من که همیشه با تو زندگی کرده ام این سیر تکراری روزگار که نا خواسته مرا به کام خود می برد چه قدرملال آور وخسته کننده است.

خدایا آخر چگونه می توان شکوه تو را در زیبایی گل بجوییم درحالی که این تکرار همیشگی اشتیاق خوب دیدن را از من گرفته است.
الهی!..چگونه می توانم حمد و ثنای تو را از زبان چکاوک ها بشنوم درحالی این تکرار اشتیاق خوب شنیدن را از من سلب کرده است.

پس ای خدایا مهربان مرا از این تکرار از این یکنواختی که همه ی روزهای مرا فرا گرفته است رهایی ده .

خدای من!..ای مونس گریه های پنهانی مرا دریاب که دل دریایی من بی تو مردابی است..
.
نجفی ارشد فلسفه و کلام
💗🌺🌹🦋💗🌺🦋🌹💗🌺🦋🌷

 نظر دهید »

دلشکسته

26 آبان 1401 توسط مسافر

به نام خالق بخشنده بخشایشگر
.
با سنگ هر گناه پرم را شكسته ام
آه ای خدا ، خودم كمرم را شكسته ام

نه راه پيش مانده برايم نه راه پس
پل های امن پشت سرم را شكسته ام

من دانه دانه اشك خودم را فروختم
نرخ طلايی گهرم را شكسته ام

ديگر مرا نشان خودم هم نمي دهند
آيينه های دور و برم را شكسته ام

دنيا شكست خورده تر از من نديده است
حالا به سنگ خورده ، سرم را شكسته ام

آرام كن مرا و در آغوش خود بگير
حالا كه بغض شعله ورم را شكسته ام

راهم بده به باغهاي شجرهاي طيبه
من توبه كرده ام ، تبرم را شكسته ام

حالا ببين كه به غير از گدا شدن
در پيشگاه تو هنرم را شكسته ام

هایده نجفی ارشد فلسفه
.
🌺💗🌹🌷🌺💗

 نظر دهید »

روز قلم روز نویسنده بر صاحبان قلم مبارک

14 آبان 1401 توسط مسافر

*به نام خالق بخشنده بخشایشگر*

قلم تنها شاخه درخت هستی است که نیستی ندارد! شکوفه اش به رنگ عشق و میوه اش به رنگ عقل است. هرگاه در مرکب حق فرو می رود، حکمت می آفریند و هرگاه از حکمت می نگارد، هنر می آفریند. قلم یعنی: هنر؛ هنر قدسی؛ هنر آسمانی. قلم ابزار هنر نیست؛ فطرت هنر است. حقیقت هنر از دل قلم برآمده است؛ و رنه خداوند بدان سوگند یاد نمی کرد. اگر هنر جلوه حقیقت است، قلم ذات حقیقت است.

و اوست خالق هنر که نقطه آغاز عشق را در نوک «قلم» قرار داد و «قلم» را آفرید.

قلم را به نام حضرت دوست می نویسم
که فطرت هستی را به وسعت نعمت پیوند زد و لوح آیینگی را نیازمند نوشتن، وقسم خورد به قلم و هر آنچه می نویسد فرمود: ن والقم مایسترون
.
هر دلنوشته‌ای را به نام او می‌سرایم، و هم اوست خالق قلم..
.
نویسنده که باشی تو را از پیله وجودت بیرون می آورد. آنگاه روح پروانه شدن را می دمد باید پروانگی کنی تا پرواز کنی با دلت و بنشینی بر دل ها؛ دل هایی که راز اندیشه تو را با رمز قلمت جاودان خواهند یافت.
.
نویسنده که باشی دیگر نیازی به فانوس فریاد نداری؛ قلمت بی صداترین فریاد است؛ فریادی اهورایی که اصالت پرتوانش، خورشید وار در تمام هستی منعکس می شود.
.
نویسنده که باشی دیگر بغضی گلوگیر نخواهی داشت؛ قاصدک ناگفته هایت، واژه به واژه، کلمه به کلمه، خط به خط، حرف به حرف، نقطه به نقطه اوج می گیرد و در گوش ها تا ابد طنین انداز می شود.
.
نویسنده آفریننده باورهای بهاری است و آسمان های آبی در کویرهایی که هرچه پیش می روی بیابان بیابان به هیچستان هایی از جنس تباهی می رسی. پس بنویس و ایمان بیاور که هرچه کویر است ناپدید خواهد شد در سبزینه آگاهی و شکوفه های بصیرت قلم!
.
باید نویسنده باشی تا تفسیر کنی عشق را در نبض لحظه های زمان ؛ عشقی که بار امانت را بر دوش تو نهاد، تا بتوانی احساس کودکان را درک کنی، درد دردمندان را لمس کنی و با تصویر حقیقت دریچه ای از مرهم و درمان را به روی غم بگشایی. ، قلم وصف مهر است و نویسنده پیام آور طراوت ازلی حضور انسان؛
.
پس نویسنده باش تا حریر اشتیاق بر قامت اراده ات نقش زند و دریا دریا با قلم همراه شو تا به اقیانوس هایی از مِهر و احساس و نبوغ برسی.

نویسنده چک چک باران است؛ که واژه و تصویر را در دفتر خاک می سراید و گلی از جنس دانش بر گیسوی زمانه می زند.

بنوس و سفر کن به سرزمین مهتاب، به کهکشان ها، به اقیانوس ها، به گذشته ها. از نقطه اول قانون نیوتن شروع کن و تا آخرین نقطه دایره ای زمین پیش برو. از هیچ ناشناخته ای نترس که؛ قلم، تمام راه ها را برایت همواره کرده است.

نویسنده که باشی دیگر در هیچ سرزمینی گم نخواهی شد؛ روحت تا تمام بی کرانه ها تو را پیش خواهد برد. این معجزه قلم است. پس بر بال های معجزه آسای قلم بنشین و از دانش و آگاهی بخوان تا در سایه جمال قلم به کمال برسی
.
مشق قلم را به نام عشق می نویسم و هر دلنوشته‌ای را به نام تو می‌سرایم، قلم که هست، کاغذ پیداست و سرای نوشتن در کنج ذهن، کرانه‌ای ناپیداست
هر کسی نوشتاری می نویسد و قلم بهانه‌ای برای ثبت بودن‌ها و نبودن‌ها می‌شود؛ گاهی قلم بغض می‌کند و زمانی دیگر، سهمی از شاد بودن را می‌نگارد
زبانه عشق را قلم پر نور کرد و نشانی دوست را قلم به دست باد سپرد، جای من نوشت و افکار ناپیدایم را به شعر سرایید:
چون قلـــم اندر نوشتــــن می‌شتــافت     چون به عشق آمد قلم بر خود شکاف
.
هر از گاهی که قلم به دست می‌گیرم، معجزه ذهن، تلالوِ دم مسیحایی را برایم دوباره زنده می‌کند؛ آنجا که صبحدم، موسیقی عشق را می‌نوازد و گویش گویای قلم، تعبیر مهربانی می‌کند.
.
جولان قلم، مثنوی شکر ریز سخن را می سراید و آواز غزل را رنگ ساده می‌بخشد و ترانه‌ای از جنس عاشقانه برای ثانیه‌های مست نوشتن می نوازد.
.
به ساعت من، بامدادان، رنگ قلم، متن لوح زندگی را نگاشت و تصویر سرنوشت جان گرفت.

پروردگارا، قلم تدبیرت را به واسطه رحمت خویش، به نیکی بر ما ارزانی بدار، من به قلم رحمتت ایمان دارم پس سرانجام همه ما را زیبا بنویس..

روز قلم، روز تمام زیبایی ها، روز تمام هنرها و روزی است که در آسمان و زمین مقدس است. پس باید، با تمام قداست، گرامی اش داشت. روز قلم بر اهالی قلم مبارک باد!
.
هایده نجفی ارشد فلسفه
🦋💗🌺🌹🦋🌺🌷🦋💗

 نظر دهید »

آغاز امامت امام عصر عجل الله تعالی مبارک باد

15 مهر 1401 توسط مسافر

🍃میثاق نامه

سلام آقای خوبی!…

🍂ای منتهای آروزی گدایان ، به خیل الطاف مبارک دل بسته ایم ..
.
🌷مهدی جان!.. نمی دانم با این همه ناسپاسی چگونه تمنایم را از تو طلب کنم . از تویی که خورشیدی را در زمستانی ترین روزهای زندگیم تاباندی تا گرمی بخش لحظه های یخ زده ام باشد.
.
☘ می خواهم عهدی دوباره ببندم!..حال که خورشیدم در افق آرزو ها در حال غروب است و من مانده ام دلتنگ ، در حسرت آرزوهای مانده بر دل و هراسان از سکوت و تنهایی شب .
در این شب که ابرهای تیره دلم خیال باریدن دارد فقط ذکر نام تو از بار غمهایم می کاهد میخواهم بعنوان شیعه واقعی حق نوکری ات را ادا کنم چگونه نمیدانم!…

🌱میدانم که هنوز پشت نارون ها به تو گرم است، به آمدن تو ، هنوز شب به یاد تو می خوابد تا سپیدۀ سحر را ملاقات کند،
.
🍃 هنوز جاده ها به یاد تو آذین بسته می شوند.این روزها بیشتر از قبل چلچله ها بی قرار می شوند تا نغمه ای لایق تو بسرایند. برای دستهای زمین خوشه می شوی و جوانه ها دل بسته اند به تولد آفتاب..

🌱مهدی جان با تمام وجود بی وجودمان با تو عهد و پیمان می بندیم و تمام راههای نزدیکی به تو را در سر مرور می کنیم و هر لحظه و هر نفس به یاد تو آهسته نامت را ذکر می کنیم و به قلبمان فرمان تپش به خاطر تو را صادر می کنیم .
.
🍃مهدی جان بنگر چگونه طاعتمان به رنگ ریا آغشته است . گدایی ما گدایی ریایی است . ما پرده های شرم و حیا را دریده ایم . ما غمزده ، نگاه به دستان تو بسته ایم . برما بیاموز تا علاج دل بیمار کنیم .
مهدی جان برگیر از دیده هامان ابرهای تیره شک را و پاک گردان از دلمان پرده های تردید و حجاب را و هر چه حجاب است پاره کن طوفان باطل را که در نهادمان غوغا می کند به اشاره لطف و احسانت ، آرام گردان .
.
🍂مهدی جان ما در این دنیا غریبیم و در این ملک فقیریم آقا. بینواییم و درمانده ایم ، جهت گدایی و التماس آمده ایم . فاما الیتیم فلاتقهر
آقا جان فقیر تر و بیچاره تر از ما که دستش از دامان مولایش کوتاهه کسی نیست آقا قرآن گفته سائل رو از در خونتون بیرون نکنید آقا!…
کاش می شد چشمانم را فرش راه گیسویت کنم
الهم عجل الولیک الفرج والعافیه والنصر بحق زینب کبری سلام الله
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ارشد فلسفه
.
🦋🌺🌷🌹💗🌸🌺🌷🌹🌸💗🌷🌹💗🌸🦋

 نظر دهید »

دلنوشته شهادت امام رضا علیه السلام

05 مهر 1401 توسط مسافر

نام خالق بخشنده بخشایشگر*

.
سلام ای هشتمین مشق ناب روزگار بردفتر سرنوشت!.
.
خدا را سپاس می گویم که به من توفیق نوشتن و پرداختن به سیره ی مبارک شما را بخشید. اما این دل و این قلم کجا تواند بیان وصف این همه بخشندگی کند؟
 
سلام بر غریب‌ الغربا که غریبه‌ها در بارگاهش احساس غربت نمی‌کنند.

سلام بر تو اي امام مهرباني ها، اي ضامن آهو چه مي شود ضمانت كني اشك های حلقه بسته بر چشمان ما را؟
.
درود خدا بر وجود نازنینت ای خورشيد تابان خراسان، امروز همه عالم تشيع مرثيه خوان واپسين لحظات تواند.
.
یا امام رئوف!.می دانم که در میان عاشقانتان روی سیاه تر از من نیست اما دلم به این خوش است که اگر کبوتر حرمتان نیستم اما مرا با درختان بلوط نسبتی است و با چشمه‌ها قرابتی، تو ضامنم باش، آهو بودنم را چاره‌ای می‌اندیشم.😭
.
 ای اختر تابناک لطف خدا بر تارک شرق! از چشمه‌ی قدمگاه تو امید و رحمت بر این دیار جاری است. مرا در بال‌بال زدن کبوتران حرمت، پاک و لایق منتظربودن منجی غُربا کن ای جان…
.

ای قرار لحظه هایم ! ..این بار از خستگی قد خم کرده ام و شانه هایم دیگر تاب این سنگینی گناه را ندارد .

ای شمس الشموس. کوچه های خراسان، هنوز بوی کلام عطرآگین تو را دارد. هر روز که خورشید خراسان، سینه ریز زرینش را از شوق می درد و انبوه دانه های طلایی اش از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد، کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد و به سوی دانه های مِهری می رود که برایش می پاشی.

هوای صحن و سرای تو، پُر از زمزمه است و آسمان آکنده از ذرات لطیف حضوری است که چهره زائران خسته را می نوازد.

آقا!…. در بارگاه تو، هیچ کس غریب نیست. طوس، با آمدنت مدینه ایمان شد. و ما هر زمان، به بهانه شوق دیدارت در “مشهد” عاشقان، نگاه مان را به نگاه تو پیوند می زنیم و از دلتنگی هایمان می کاهیم.
.
ای پسر رسول خدا!.. آنجا که دلی می شکند و نا امید و درمانده از همه جا با چشمانی گریان و دلی محزون به درگاه ملکوتیت متوسل می گردد ،
شما را واسطه می سازد، سرا پای وجودش لبریز از نیاز می شود و در طواف ضریح مطهرت پژواک استغاثه های خویش را در این فضای عطرآگین می شنود و چهره ملکوتی یار را بی پرده در تجلی آینه ها می نگرد، اشک شوق در چشمانش موج می زند و در دل فریاد بر می آورد:
.
« السلام علیک یا علی بن مُوسَی الِّرِضا المَرُتَضی
.
مولای غریبم!..هربار که معنای غریب را از آشنا می پرسم او سکوت می کند و هر بار که معنای آشنا را می پرسم سلامش را به دستان پرسخاوت نسیم می سپارد تا آن را به تو برساند ” السلام علیک یا ثامن الحجج”
.
غریب منم که اینجا دورتر از شعاع های خورشید و دور از تمام شور و اشتیاق بهاری شدن کنج این اتاق نشسته ام با دلی آزرده و بالی شکسته..
.
.
آقا جان امشب خیلی‌ دلم گرفته بیشتر از هر شب و هر روز بی کس و تنها بی هیچ پناهی ،نه بالی برای پرواز دارم و نه پاهایم رمقی برای آمدن در کنار بارگاهت !

ای قرار لحظه هایم! ای امام رئوف، ای محبوب دلها …این بار از خستگی قد خم کرده ام وشانه هایم دیگر تاب این سنگینی و بی کسی را ندارد . پناهم می شوی آقا ?
.
.
ای امام رئوف.. پناه بده آقاجان.. بال پروازی به من عطاکن! اجازه بده دوباره دلم آبی شدن را تجربه کند.
.
ای عشق! دیریست عاشق شدن را از یاد برده ام …بگذار تا دوباره مشهدت بهار این دل خزانم باشد.
بگذار تا دوباره از شفاعت سقاخانه ات، پیاله ای بنوشم.

امام خوبم …اجازه بده تا درکنار ضریحت زنگارهای گناه را ازآینه دل بزدایم ،نگاه پرمهرت را بر تاروپود وجودم احساس کنم.
.
.
مولا …امانی بده ای آبروی آسمان ها وزمین، ای بالا نشینی که دریچه های آسمان به سمت رواق های بارگاهت باز می شود، مولا گویان به درگاهت آمده ام ؛ مرا در رودخانه ای که از پشت پنجره فولاد تو تا آن سوی آسمان جاری است، زلال کن!!!
.
ای آرزوی آرزومندان .. دستم را بگیر که از پافتاده ام آقا

شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت برصاحت مقدس قطب عالم امکان حضرت ولیعصر عجل الله وشیعبان حضرت تسلیت
.
هایده نجفی طلبه سطح دو ارشد فلسفه
🖤🌷🌺🌸🌹🌺🌸🌷🖤

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 22
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یوسف زهرا س

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس