دلشکسته
26 آبان 1401 توسط مسافر
به نام خالق بخشنده بخشایشگر
.
با سنگ هر گناه پرم را شكسته ام
آه ای خدا ، خودم كمرم را شكسته ام
نه راه پيش مانده برايم نه راه پس
پل های امن پشت سرم را شكسته ام
من دانه دانه اشك خودم را فروختم
نرخ طلايی گهرم را شكسته ام
ديگر مرا نشان خودم هم نمي دهند
آيينه های دور و برم را شكسته ام
دنيا شكست خورده تر از من نديده است
حالا به سنگ خورده ، سرم را شكسته ام
آرام كن مرا و در آغوش خود بگير
حالا كه بغض شعله ورم را شكسته ام
راهم بده به باغهاي شجرهاي طيبه
من توبه كرده ام ، تبرم را شكسته ام
حالا ببين كه به غير از گدا شدن
در پيشگاه تو هنرم را شكسته ام
هایده نجفی ارشد فلسفه
.
🌺💗🌹🌷🌺💗